حوزه / حجت الاسلام سیدمحمدحسین جلال زاده میبدی، نقش سیاسی و اجتماعی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) احیاگر حوزه علمیه قم را تبیین کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه ، حجت الاسلام سیدمحمدحسین جلال زاده میبدی نویسنده کتاب”موسس شهید” در نوشتاری، نقش سیاسی و اجتماعی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) احیاگر حوزه علمیه قم را تبیین کرد.

بسم الله الرحمن الرحیم

معرفی

آغازین روزهای سال شمسی، یکصد و سومین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم است. به همین مناسبت به بررسی این واقعه با رویکرد نقش سیاسی و اجتماعی موسس حوزه علمیه قم در این دوره حساس تاریخی می‌پردازیم.

مروری گذرا بر تاریخ حوزه علمیه قم

پیش از آغاز سخن بر این نکته تأکید می‌کنم که حوزه علمیه پرافتخار قم در تاریخ خود با فراز و نشیب همراه بوده است. پیشینه تأسیس حوزه علمیه قم به دوره ائمه طاهرین علیهم‌السلام برمی‌گردد و خاندان اشعری و شخصیت‌های بزرگی چون زکریابن‌آدم و علی‌بن‌ابراهیم قمی نقش پررنگی در رونق و شکوفایی آن داشتند. پس از این دوره به دلیل عواملی چون سلطه سلجوقیان و حمله مغول، این حوزه رو به رکود رفت. با تاسیس سلسله صفویه، حوزه قم با توان مضاعفی احیا شد، اما با سقوط صفویه دچار افول شد.

در زمان مرحوم میرزای قمی(ره) این حوزه مجددا احیا شد و پس از مرحوم میرزای قمی دوره فترت دیگری پدید آمد، اما از منظر بصیرت سیاسی این حوزه در مرتبه بالایی بود. شاهد آن هم این است که مرحوم شیخ فضل‌الله نوری (ره) برای جلوگیری از انحراف مشروطه، از حوزه علمیه قم ـ که مانند مرحوم آبت‌الله العظمی سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (ره)، حوزه کربلا، و بسیاری از علمای مشهد، تهران، زنجان و گیلان موافق مشروطه نبودند ـ مدد گرفت. هرچند روز دقیق بازتاسیس حوزه علمیه قم توسط آیت‌الله حائری (ره)در اسناد تاریخی ثبت نشده است، اما اجمالا مشخص است که در آغازین روزهای سال ۱۳۰۱ شمسی بوده است.

زمینه بازتأسیس و دلیل توفیق آیت الله حائری (ره) در این امر

اسناد تاریخی نشان‌گر آن است که در سال‌های پایانی سلسله قاجار، علمای قم از به قدرت رسیدن تدریجی رضاخان احساس خطر کرده و برای مهار او به فکر احیای حوزه علمیه قم در جوار پایتخت افتادند. برای این منظور سه گزینه مطرح بود که مرحوم آیت‌الله حائری (ره) که امتیازات متعددی داشت، بهترین گزینه موجود بود. نخست ورع و تقوای بی‌مانند و اعتماد بزرگانی چون میرزای بزرگ شیرازی، میرزا محمدتقی شیرازی و شهید شیخ فضل‌الله نوری ره به ایشان بود.

دوم تفوق و برتری علمی ایشان بود که مورد اذعان فقهای سامرا، نجف و کربلا بود و پس از هجرت ایشان به قم نیز مورد اذعان تمامی علمای قم قرار گرفت.

سوم سابقه دو دوره مدیریت حوزه اراک و رساندن حوزه این شهر به نهایت ترفی است.

چهارم دغدغه‌مندی ایشان نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بود و اساسا آمدن ایشان به ایران برای احیای قدرت اسلام و نجات مردم از آن وضعیت فلاکت‌بار بود. بنابه‌نقل آقاجمال گلپایگانی(ره)، ایشان در واکنش به اینکه از گزینه‌های مطرح مرجعیت آینده شیعه به شمار می‌رود و نباید به ایران برود می‌گوید، آینده ایران را تباه و سیاه می‌بینم. مقصود شیخ دخالت بیگانگان در شئون مختلف و استبداد و نیز وابستگی شاهان به بیگانه و بی‌پناه بودن مردم ایران بود.

پنجم اینکه حاج شیخ مانند استادش شهید شیخ فضل‌الله نوری میانه‌ای با مشروطه نداشت و در بحبوحه مشروطه حوزه کربلا را برای سکونت اختیار کرد. شهری که بر خلاف نجف اشرف جوی به‌شدت ضدمشروطه داشت. حوزه و مردم کربلای معلی معتقد بودند که مشروطه را بهائیت مدیریت می‌کند و به همین دلیل با مشروطه خواهان مخالف بودند و مرگ یکی از مراجع طرفدار مشروطه را جشن گرفتند. البته همان‌گونه که آیت‌الله العظمی بهجت (ره)نقل کردند، فضای حوزه نجف هم پس از شهادت شهید شیخ فضل‌الله نوری ره ضدمشروطه شد. برابر نقل مرحوم علامه حسن‌زاده آملی (ره)، فضای تهران از روز شهادت شهید شیخ فضل‌الله نوری ره ضد مشروطه‌ شد. مردم ایران پس از این واقعه تلخ و شهادت مراجع بزرگی چون خمامی (ره)، و تبعید مرجع بزرگی چون ملاقربان‌علی زنجانی ره از مشروطه‌خواهان متنفر بودند. به نقل آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی، مردم قم از ابتدا ضدمشروطه بودند. در چنین فضایی مشروطه‌خواه نبودن آیت‌الله العظمی حائری (ره) یک امتیاز بزرگ به شمار می‌رفت.

این نکته را در میان پرانتز بیان کنم که آیت‌الله العظمی حائری (ره) بر این باور بود که زحمت مشروطه را علما کشیدند، اما منافع آن را بیگانگان مصادره کردند. آیت‌الله حائری (ره) به دلیل عدم همراهی با مشروطه مبغوض مشروطه‌خواهان است و بخشی از تحریف شخصیت ایشان نیز به همین دلیل است. متاسفانه و به غلط شهرت یافته که تمامی مخالفان مشروطه را مستبد یعنی هوادار استبداد معرفی می‌کنند در حالی که مخالفت علما با مشروطه به دلیل آگاهی از بسترها و پیامدهای تلخ مشروطه بود. طبق سند تاریخی مکتوب باقیمانده که به امضای چهل نفر از علمای شهر یزد رسیده، ایشان دوران پسامشروطه را به شدت سخت‌تر از دوران استبداد معرفی کرده‌اند.

ششمین نکته زندگی زاهدانه و مردمی بودن آیت‌الله العظمی حائری (ره) و ارتباط وثیق و صمیمی ایشان با اقشار مختلف مردم و طلاب و روحانیان بود.

این امتیازات و سایر ویژگی‌های آیت‌الله العظمی حائری (ره) موجب اقبال شدید علمای قم به ایشان و درخواست هجرتشان به قم و پذیرش مسئولیت بازتأسیس حوزه این شهر شد. پس از این درخواست ایشان ابتدا از همراهی آنان با اهداف اصلاحی خود کسب اطمینان کرد. علمای قم که مراتب تقوا، دغدغه‌مندی، تجربه و توانایی ایشان را باور داشتند، تضمین لازم را ارائه و با تمام وجود به ایشان کمک کردند.

بعد سیاسی و اجتماعی زندگی آیت الله حائری

ابعاد شخصیتی شیخ از جهات متعددی چون مدیریت، بصیرت، عملکرد در بحران‌ها و تکانه‌های شدید سیاسی قابل مطالعه و الگوپذیری است. تحلیل مواضع و عملکرد آیت‌الله العظمی حائری (ره) در جریان مشروطه و نیز تعامل با رضاخان و… نشان از دور بودن ایشان از برخوردهای سطحی و هیجانی و فهم عمیق در مباحث اجتماعی و سیاسی دارد. این از شاخص‌ترین ابعاد زندگی ایشان است که متاسفانه با تحریف خناسانی چون یحیی دولت‌آبادی بهائی و علی‌اصغر حکمت یهودی، وارونه جلوه داده شده است. در حالی که سیاسی‌ترین دوره قم پس از دوران قیام امام خمینی (ره)، دوران تأسیس حوزه علمیه قم است و به تعبیر حضرت امام تأسیس جمهوری اسلامی کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی نبوده و به تعبیر امام خامنه‌ای حفظه‌الله انقلاب اسلامی از ثمرات آن بوده است.

منش سیاسی آیت‌الله حائری (ره) در دو بعد کلی مهار رضاخان و سایر ابعاد قابل بررسی و مطالعه است که ابتدا به بعد دوم می‌پردازیم.

مرحوم خوانساری از ایام حج برای افزایش ارتباط با علمای مصر مدد جست که در نهایت به فتوای مشهور شیخ شلتوت در رسمیت مذهب شیعه در الازهر منجر شد. البته این موفقیت بزرگ بدون پیگیری فرزند ایشان مرحوم حاج‌آقا مرتضی حائری (ره)، فعالیت بزرگانی چون مرحوم کاشف الغطا (ره) و همراهی آیت‌الله العظمی بروجردی ره ممکن نبود.

نخستین مدافع فلسطین

بر اساس اسناد مکتوب تاریخی، مرحوم آیت‌الله حائری (ره) پیشگام دفاع از مسلمانان مظلوم فلسطین و مبارزه با اشغالگران قدس است. حرکتی که توسط شاگردان ایشان در حوزه علمیه قم دنبال شد. فتوای آیت‌الله العضمی سیدمحمدتقی خوانساری ره و بعدها امام خمینی (ره) مبنی بر هزینه وجوهات شرعیه برای حمایت از مجاهدان فلسطینی و ارسال هزاران تخته پتو برای آوراگان فلسطینی توسط آیت‌الله مرعشی نجفی (ره) از این جمله است.

ارتقای بینش سیاسی

سیره آیت‌الله حائری ره پرورش طلاب آگاه به زمان بود. ایشان هر روز در ابتدای درس از شاگردان خود می‌خواست تا اگر اخبار جدیدی از اوضاع کشور دارند، بیان کنند. ایشان از سخنرانی خطبای آگاه سیاسی در شهر مقدس قم و نیز در جمع طلاب و روحانیون اسقبال می‌کرد. ایشان با حضور در مجلس سخنرانی آنان، ایشان را دلگرم می‌کرد و با دعوت از آنان و تشویق طلاب به حضور در سخنرانی آنان، روش و منش آنان را تأیید می‌کرد. مرحوم شیخ احمد شیرزاری (ره)که از مبارزان با انگلیس و آزاد شده از بند اسارت آنان بود و در خطابه‌های خود از انگلیس با عنوان «ابلیس پرتلبیس» یاد می‌کرد، مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره)که به دلیل مخالفت با فعالیت آمریکایی‌ها توسط آنان تهدید به قتل شده بود، مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی (ره) که همواره درباره عزت اسلامی و خودکفایی کشورهای مسلمان سخن می‌گفت و نیز آیت‌الله سید یحیی واعظ احمدآبادی (ره)که از مبارزان جدی با بهائیت بود و طعم تلخ تبعید رضاخانی را نیز چشیده بود.

برپایی نماز جمعه

به تعبیر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) برپایی نماز جمعه در تاریخ اسلام نماد قدرت به شمار می‌رفته و می‌رود. برپایی نماز جمعه در قم نیز از دیگر اقدامات آیت‌الله حائری (ره) است که به پیشنهاد علمای قم صورت گرفت و پس از دوره صفویه مجددا در قم احیا شد. برگزاری نماز جمعه پس از شهادت ایشان توسط شاگرد ایشان مرحوم آیت الله اراکی (ره) پیگری شدعه و ادامه یافت.

مقابله با نفوذ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیگانه

نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بیگانه، خط قرمز آیت‌الله حائری بود. حساسیت ایشان روی نفوذ اقتصادی بیگانه به حدی بود که خود و اطرافیانش هرگز از پارچه خارجی و حتی چای ـ که در آن زمان تنها چای خارجی در دسترس بود ـ استفاده نکردند. ایشان استفاده از کالای خارجی را تضعیف اقتصاد و عامل زیان تولیدکنندگان داخلی معرفی می‌کرد.

در مسئله استقلال فرهنگی نیز پاسخ ایشان به استفتائات درباره مدارس جدید (رشدیه)، فعالیت مبشران مسیحی و استفاده از کالاهای مروج فرهنگ بیگانه به خوبی بصیرت و دغدغه ایشان را حکایت می‌کند. بدون تردید یکی از دلایل تأسیس دو باب بیمارستان مجزا برای مجاوران و زائران حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها در کنار ایجاد رفاه عمومی، تجربه تلخ ترویج مسیحیت در بیمارستان‌‎ شهرهایی چون تبریز و… است. در این بیمارستان‌ها میسیونرهای مسیحی در پوشش خدمات درمانی به ترویج آیین مسیحیت می‌پرداختند.

ایشان تا لحظه شهادت، اجازه تأسیس مدارس رشدیه ـ که انگلیسی‌ها او را پدر تربیت نوین ایران می‌خواندند ـ را نداد و به گواه مطبوعات آن روزگار، اولین مدرسه میرزاحسن رشدیه در قم، حدود نُه ماه پس از شهادت ایشان تأسیس شد و ادعاهای شمس‌الدین رشدیه دراین‌باره گزاف و بر خلاف اسناد تاریخی است.

مقابله با ترویج عقاید باطل

ایشان نسبت به فعالیت‌های نحله‌های انحرافی و ترویج آیین اقلیت‌های دینی حساسیت بسیاری داشت. گاهی خود وارد عرصه می‌شد، از فعالیت مبلغان علیه آنان پشتیبانی می‌کرد و شاگردان توانمند خود را برای روشنگری علیه آنان به مناطق فعالیت آنان گسیل می‌داشت.

ایشان شخصا علیه صوفیه به مبازه پرداخت و علیه آنان منبر می‌رفت. حتی در جلسه مناظره‌ای قطب بزرگ صوفیه نعمت‌اللهی را شکست داد و فتوای صریح خود علیه آنان را صادر کرد. در ابتدای ورود ایشان به قم رضاخان اصرار زیادی برای خدمت به ایشان داشت، ایشان از این موقعیت برای اخراج صوفیه از قم و مدرسه دارالشفا مدد جست. ایشان مبلغانی را علیه بهائیان، زرتشتی‌ها و بلشویک‌ها به شهرهای مختلف اعزام می‌کرد.

مقابله با وهن مذهب

آیت‌الله حائری (ره) نسبت به وهن مذهب و تخریب چهره شیعه حساسیت شدیدی داشت. فتوای شجاعانه ایشان در تحریم قمه‌زنی در عزاداری سیدالشهدا علیه‌السلام از جمله شواهد این مدعاست. این در حالی است که این فتوا هزینه بسیاری داشت و فتوای تحریم قمه‌زنی در شام توسط مرحوم سید محسن امین(ره) موجب لعن ایشان توسط عزاداران ناآگاه برخی از دستجات عزاداری عراق شد! همان گونه که بسیاری از مقلدین مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی (ره) پس از فتوای تحریم قمه‌زنی ایشان، از تقلید ایشان منصرف شده و در عمل به احکام شرعی به مرحوم میرزای نایینی (ره) عدول کردند!

دیدگاه و عملکرد در باب تقریب مذاهب اسلامی

در مسئله تقریب مذاهب اسلامی مرحوم آیت‌الله حائری (ره) رویکرد واقع بینانه‌ای داشت، همان رویکردی که بعدها توسط شاگرد ایشان حضرت امام خمینی ره دنبال شد. پافشاری بر حفظ اصول و در عین حال تاکید بر حفظ مشترکات که فتوای ایشان در مسئله شهادت ثالثه گواه بر این مسئله است. استقبال بی‌نظیر ایشان از مرحوم شرف‌الدین در قم و تجلیل از اقدامات تقریبی ایشان و حفظ و افزایش ارتباط با ایشان شاهد این ادعا است. حرکتی که توسط شاگرد دیگر ایشان مرحوم سیدمحمدتقی خوانساری دنبال شد.

هرچند رضاخان قول اجرای متمم نوری (ره) را داد، ولی آن را اجرا نکرد. متمم نوری (ره)، متمم دوم قانون اساسی مشروطه است که به همت استاد آیت‌الله العظمی حائری (ره)، شهید شیخ فضل‌الله نوری (ره) به قانون اساسی مشروطه ضمیمه شد و ضامن حفظ مذهب رسمی شیعه و نظارت پنج فقیه شیعه بر مصوبات مجلس شورای ملی بود. این متمم در دروان مشروطه هیچ گاه اجرا نشد، اما بعدها الگوی حضور فقهای شورای نگهبان در جمهوری اسلامی شد.

مصاف رضاخان با علما

آیت‌الله حائری (ره) با کیاست خود به مزدوری رضاخان برای انگلیس پی برده بود و در موارد متعددی بر مزدوری رضاخان برای استعمار انگلیس تأکید کرده بود؛ اما همه علما از چنین بصیرتی برخوردار نبودند و به نقل حضرت امام خمینی (ره)، برخی از علمای قم دخالت‌های رضاخان در امور حوزه را حمل بر صحت می‌کردند. این به عملکرد مزورانه رضاخان در دوره سپهسالاری برمی‌گشت. برخی از علما نجف و ایران به اقتدار رضاخان برای بهبود اوضاع کشور چشم داشتند و در مراسم تاج‌گذاری قرآنی را برای اجرا به او هدیه داده بودند.

اما رابطه رضاخان با علمای هوادارش، بیش از دوسال دوام نیاورد. پس از آن که نخست وزیر وقت، ناهیان از منکر را مفسد فی الارض معرفی و آنان را تهدید کرد، با فراخوان مرحوم آیت الله بافقی ـ که معاون مالی آیت‌الله العظمی حائری در اداره حوزه قم به شمار می‌رفت ـ اجتماع علما، طلاب و مردم معترض در صحن حرم حضرت معصومه علیهاالسلام شکل گرفت. آیت‌الله العظمی حاج‌آقا حسین قمی (ره)نیز به نخست‌وزیر اعتراض کرد و قیام و هجرت علمای بلاد نیز کلید خورد. مرحوم شهید حاج‌آقا نورالله اصفهانی (ره) ـ از شهر اصفهان به قم هجرت کرد. به توصیه آیت‌الله العظمی حائری (ره) استقبال بسیار گرمی از علمای مهاجر اصفهان در امام‌زاده شاه‌جمال علیه‌السلام صورت گرفت.

با انتشار خبر هجرت علمای اصفهان، این قیام به سرعت گسترش یافت و علمای شیراز، همدان، خراسان، کاشان و خمین نیز به آنان پیوستند و صدها مجتهد از شهرهای مختلف در قم حضور یافتند. بدون‌تردید حضور صدها عالم متحصن از شهرهای مختلف کشور در شهر مقدس قم بدون حمایت و پشتیبانی مادی و معنوی موسس حوزه ممکن نبود.

شهید مدرس از این قیام حمایت کرده و علما را به سرنگون کردن رضاخان از قدرت تشویق می‌کرد. شهید حاج‌آقا نورالله اصفهانی (ره) گفته بود: «الاغی را که در مشروطه خودمان بالا بردیم، پایین می‌آوریم.»

پس از رسیدن خبر این قیام به نجف اشرف، مرحوم آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی (ره) از این قیام حمایت کرد. این موضع آیت‌الله اصفهانی (ره) به دو دهه حمایت رسمی نجف از دولت مشروطه پایان داد. رضاخان احساس خطر کرده و دست به دامان آیت‌الله حائری (ره) شد. موسس حوزه از این موقعیت استفاده و در نقش میانجی، مطالبات علما را به رضاخان تحمیل کرد. خواست علما مواردی چون اجرای متمم نوری، لغو برخی از قوانین ضداسلامی و نظارت بر مطبوعات بود. هرچند آیت‌الله حائری برای حفظ حوزه حمایت خود از مهاجران را آشکار نکرد، اما به دولت نیز نشان داد که آنان را تنها نمی‌گذارد.

همراهان آیت الله حائری (ره) نقل می‌کنند، زمانی که عبدالحسین تیمورتاش ـ که وزیر دربار و مرد شماره دو حکومت رضاخان بود ـ تعبیری را در مورد علمای مهاجر به کار برد که قصد تحقیر آنان را داشت، مرحوم آیت‌الله حائری (ره) او را تهدید کرده و فرموده بود: «اگر ملاحظه دما و ترس از ریختن خون بیگناهان نبود، به تو نشان می‌دادم آقایان چه کاره‌اند.» این قیام با مسموم شدن آیت‌الله نورالله اصفهانی (ره) به دست پزشک مزدور رضاخان راه به جایی نبرد، اما حوزه قم با تدبیر ایشان محفوظ ماند.

تدبیر برای حفظ حوزه و آیت الله بافقی (ره)

سه ماه پس از واقعه قیام علمای بلاد، واقعه کشف حجاب خانواده رضاخان در قم رقم خورد. ماجرایی که مرحوم آیت‌الله شیخ محمد تقی بافقی (ره) که در متن واقعه بود، معتقد بود یک برنامه از پیش طراحی شده است. محاصره قم توسط زره‌پوش، گسیل چهارصد نیروی نظامی و گفته مدرسی نماینده قم نیز وجود این توطئه را تأیید می‌کرد. پس از اعتراض آیت‌الله بافقی (ره)به کشف حجاب خانواده رضاخان و ضرب و شتم ایشان، مرحوم آیت‌الله حائری (ره) تدبیری اندیشید که هم جان آیت‌الله بافقی (ره) حفظ شود و هم حوزه قم از این کید در امان بماند. ایشان برای جلوگیری از امنیتی شدن فضای قم که شهر کوچک و بی‌دفاعی بود، هرگونه سخنی درباره این ماجرا را تحریم کرد و از سوی دیگر رفتار مرحوم آیت‌الله بافقی (ره) را موضع شخصی او معرفی کرد، اما از سوی دیگر در اعتراض به برخورد زشت رضاخان با ایشان شهر قم را ترک کرده و به منطقه سالاریه رفت. رضاخان که برای زهر چشم گرفتن از مردم قم یک نفر را اعدام کرده بود، جرأت حبس آیت‌الله بافقی (ره) را پیدا نکرد و به تبعید ایشان به شهر ری بسنده کرد.

البته آیت‌الله حائری ره اجازه کمرنگ شدن این حادثه تلخ در اذهان مردم قم را نداد و در جلسات درس اخلاق قم که در حضور آیت‌الله حائری (ره) و با حضور طلاب و مردم برگزار می‌شد از آیت الله بافقی (ره( تجلیل می‌شد و بر سفر به ری و دیدار طلاب با آیت‌الله بافقی (ره) تأکید می‌شد.

تعامل با علمای بلاد

در این دوره سخت ایشان تعامل سازنده‌ای با علمای بلاد، چون مرحوم شهید سیدحسن مدرس، سیدمحمد بهبهانی، شیخ محمدرضا مسجدشاهی، عبدالله شیرازی (ره) و… داشت. در موارد متعددی نیز علمایی چون مرحوم عبدخدایی، احمدآبادی و شیخ غلامحسین تبریزی (ره) را از بند رضاخان یا تبعید رهانید. حتی در مورد آیت‌الله تهرانی (ره) خواستار عذرخواهی رسمی حکومت از برخورد نامناسب با ایشان شد.

مبارزه علنی با کشف حجاب

سخنان ایشان در جمعی از مردم تهران درباره کشف حجاب که باید تا پای جان ایستاد و من هم می‌ایستم و نیز تلگراف ایشان که به دستگیری شاگردان ایشان منجر شد، از زمینه‌های قیام مسجد گوهرشاد بود؛ چرا که در مشهد شایع شد که آیت‌الله العظمی حائری (ره) علیه کشف حجاب فتوای جهاد داده است. پس از واقعه گوهرشاد ایشان به رضاخان اعلام کرد که دیگر سکوت را جایز نمی‌دانم، اما رضاخان به قم آمده و ایشان را تهدید به قلع و قمع روحانیت کرد. شیخ برای حفظ حوزه از صدور فرمان جهاد منصرف شد.

شهادت آیت‌الله حائری (ره)

متاسفانه یکی از ابعادی که کمتر مورد توجه قرار گرفته و در آن دوره از شهرت بسیاری برخوردار بوده، شهادت ایشان به دست عمال رضاخانی است. رضاخان درباره آیت‌الله حائری گفته بود: «همه را از بین بردم، ولی این شیخ یزدی مرا از بین برد و هرچه کردم از او بهانه بگیرم نتوانستم». اما پس از ماجرای کشف حجاب و واقعه گوهرشاد بهانه لازم به دست رضاخان افتاد و رفت‌وآمدهای خانه آیت‌الله حائری (ره) تحت کنترل شدید قرار گرفت، تدریس ایشان تعطیل شد و ایشان بیمار شد. ساعاتی پس از معاینه ایشان توسط دو پزشک که از تهران به قم آمده بودند و مصرف قرص تجویز شده توسط آنان ایشان شهید شد.

نکته پایانی

در پایان اشاره به این نکته لازم است، که بنابه گفته نزدیکان آیت‌الله حائری (ره) بخشی از اسناد مرتبط با ایشان با غفلت عروس ایشان از میان رفته و بخشی از اسناد موجود هنوز منتشر نشده است. انتشار این اسناد به خوبی می‌تواند شخصیت بی‌بدیل سیاسی شیخ و نقش علمای قم در تحولات آن دوره را به تصویر بکشد و از تحریف شخصیت نورانی ایشان جلوگیری کند.

البته مطالب بسیاری درباره این بعد زندگی شیخ وجود دارد که در این مجال کوتاه نمی‌گنجد و مخاطبان را به مطالعه کتاب موسس شهید که در آن به اوراقی از این کتاب پرافتخار اشاره شده، ارجاع می‌دهم.