حوزه علمیه قم در دوران زعامت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم(ق)

گفت‌وگو با آیت‌الله محمود عبداللّهیگفت‌وگو با  آیت‌الله محمود عبداللّهی «حوزه علمیه قم در دوران زعامت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم(ق)»

در مقدمه عرض کنم که -به‌تعبیر رهبری- حوزه قلب تپنده جهان اسلام است. کار حوزه، دقیقاً تعلیم و تعلّم در ابعاد معارفی اسلام و نشر آن در جهان است.

  پیشینه حوزه‌های علمیه

سابقه حوزه را باید از زمان پیامبر(ص)و به‌خصوص در دوران حضور حضرت در مدینه جستجو کرد. قرآن کریم می‌فرماید: {وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ}1. پس در ابتدا، خود مدینه محور تفقه و مهاجرت و تعلیم و تعلم بود؛

اما آنچه که به‌عنوان حوزه رسمیت پیدا کرد و می‌توان گفت، الگوی حوزه بعد شد، به زمان امام باقر و امام صادق(سهما) باز می‌گردد، زمانی که مسجد مدینه و منزل امام صادق و امام باقر(عهما) رسماً به پایگاهی برای بحث و مباحثه و انتقال سؤالات مختلف از اقشار و اقطاب گوناگون و در همه‌ موضوعات مربوط به معارف اسلام؛ یعنی کلام، مسائل عقلی و احکام بدل گردید. در این مکان‌ها اندیشمندان و مجتهدانی پرورش یافتند که امام صادق(ع) به آنان دستور دادند که در مسجد بنشینند و به تفریع فروع بپردازند. این روش امام، خود الگویی برای حوزه در آینده شد.

در مرحله بعد؛ یعنی در زمان عسکریین(عهما)، فشار خلفای عباسی باعث شد که اشعری‌ها از کوفه به قم مهاجرت کرده و آن شهر را پایگاه خود قرار دهند. عده‌ای دیگر نیز به‌تبع آنان از کوفه و دیگر نقاط به قم مهاجرت کردند و قم به پایگاهی جهت بحث و درس و نظر و بیان معارف اهل‌بیت(عهم) بدل شد و امثال شیخ کلینی و شیخ صدوق(رهما)  در قم پرورش یافتند. کتب حدیثی «اربعمائه» و کتاب‌های حدیثی دیگر در بخش‌های مختلف، از همین‌جا سرچشمه می‌گیرد. حتی بزرگانی چون شیخ طوسی و شیخ مفید(رهما)که در حوزه بغداد پرورش یافته بودند، به قم مهاجرت کردند.

 

  حوزه علمیه قم در دوران زعامت حاج شیخ(ره)

دوران ایشان دوران بسیار دشواری بود؛ چون از طرفی پس از مشروطه، روحانیت تا حدودی منزوی شده بود و از طرف دیگر، رضاخان با تمام قوا به هدم اسلام و شعائر اسلامی و از جمله حوزه کمر بسته بود. در چنین شرایطی، علمای قم از آیت‌الله حائری که در اراک حضور داشتند، برای حضور در قم دعوت کردند. زمینه را هم برای حضور ایشان فراهم نمودند.

پس از حضور مرحوم آیت‌الله‌العظمی حائری(ره)در قم، ایشان با توجه به‌اقتضای شرایط، سیاستی را در پیش گرفت که به حفظ و بقای حوزه کمک کرد. ایشان تلاش کرد تا در آن شرایط خفقان، حوزه شکل بگیرد و تداوم پیدا کند. برخی گمان می‌کنند که مرحوم حائری(ره) فردی سیاسی نبود؛ اما این‌گونه نیست؛ زیرا اگر سیاست را به‌معنای تدبیر امور بدانیم، اتفاقاً ایشان اهل سیاست بود.  در زیات جامعه کبیره از امامان(عهم) هم به‌عنوان «ساسةالعباد» یاد می‌کنیم و «سائس»؛ یعنی تدبیرکننده امور و سیاست همف یعنی تدبیر؛ اما این تدبیر، در شرایط مختلف، اشکال متنوعی پیدا می‌کند؛ مثلاً علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص)، کار سیاسی کردند؛ اما نه مثل گذشته با شمشیر؛ بلکه به‌گونه‌ای دیگر.

من در این‌جا جمله‌ای را از آقازاده مرحوم حاج شیخ، حاج‌آقا مرتضی حائری(رهما) – که من بخش عمده‌ای از فقه را نزد ایشان خواندم- درباره مرحوم حائری نقل می‌کنم. ایشان می‌گوید: مرحوم حاج شیخ، به حاج میرزامهدی بروجردی -منشی خود- می‌گفتند: من از شهادت در راه اسلام هیچ باکی ندارم؛ اما مهم تشخیص درست راه است. تشخیص وظیفه بنا به شرایط فرق می‌کند. از قول مرحوم امام نقل شده که بازتأسیس حوزه به دست مرحوم حائری، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی نیست.

در بزرگی آیت‌الله‌العظمی حائری(ق) همین بس که ایشان در زمانه‌ای که رضاشاه تصمیم به نابودی حوزه و روحانیت گرفته بود، توانست حوزه و بلکه روحانیت را حفظ کند. ایشان در کنار درس و بحث، کارها و خدمات اجتماعی هم داشتند؛ از جمله ساخت بیمارستان و … .

 

  همراهان با وفای حاج شیخ

بد نیست به نقش چند نفر از علمایی که مرحوم حاج شیخ را در این مسیر همراهی و مساعدت کردند نیز اشاره کنم: این شخصیت‌های بزرگ به جهت اخلاصی که داشتند، به حمایت از مرحوم حائری(ره) برخاستند و در واقع آنان نیز در این کار بزرگ حاج شیخ سهیم‌اند.

  • 1. حاج شیخ ابوالقاسم قمی مشهور به کبیر(ره)گفت‌وگو با  آیت‌الله محمود عبداللّهی «حوزه علمیه قم در دوران زعامت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم(ق)»

یکی از این بزرگان مرحوم شیخ ابوالقاسم کبیر است. وی از کبار علمای قم و بزرگ‌تر از حاج شیخ بودند. در حوزه‌های قم، کاشان، اصفهان و نجف تحصیل علم کرده بودند. در زمان حضور حاج شیخ در قم، این دو عالم بزرگ هر دو دارای محفل درس و نیز شاگردان مشترک بودند و به‌نقل از مرحوم آیت‌الله گلپایگانی، مرحوم حاج شیخ، در برخی از مباحث علمی، آرای مرحوم کبیر را که معاصر خودش بود، نقل می‌کردند. به‌گفته مرحوم آیت‌الله گلپایگانی، ایشان در یکی از جلسات درس، چهار مطلب از مرحوم کبیر نقل کرد و سپس دوتای آن‌ها را پذیرفت و دو تای دیگر را رد کرد و این نشان‌گر خلوص حاج شیخ است.

مرحوم آقای علامه سیدمحسن امین در «اعیان الشیعه»، از مرحوم کبیر با تعابیری چون: محقق، مدقق، فقیه، اصولی، متقی، مشهور به فضل و … یاد می‌کند و حتی از نظر علمی، ایشان را بر مرحوم حاج شیخ ترجیح داده است.2

خلوص مرحوم کبیر هم مثال‌زدنی است. ایشان که هم از نظر سن از حاج شیخ بزرگ‌تر بودند و هم، خود، حوزه درسی داشتند، در درس خارج حاج شیخ حضور می‌یافتند؛ اما حاج شیخ از ایشان می‌خواهند، به این کار ادامه ندهند. همچنین ایشان رساله عملیه خود را برای چاپ آماده کرده بود؛ اما با آمدن حاج شیخ به قم، از انتشار آن صرف نظر نمود.3

نقل شده است که گاهی مرحوم کبیر، به درِ منزل حاج شیخ نگاه می‌کرد و می‌گفت: نگاه‌ کردن به درِ خانه‌ عالم عبادت است. یا اینکه اگر کسی ایشان را با عنوان آیت‌الله خطاب می‌کرد، می‌گفت: آیت‌الله یک نفر بیشتر نیست و مقصودش آیت‌الله حائری بود.

 

  • 2. میرزا محمد ارباب قمیگفت‌وگو با  آیت‌الله محمود عبداللّهی «حوزه علمیه قم در دوران زعامت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم(ق)»

شخصیت دیگری که با مرحوم آیت‌الله حائری همکاری داشت، مرحوم آیت‌الله ارباب قمی بود. از مرحوم ارباب قمی به‌عنوان جامع معقول و منقول یاد کرده‌اند. مرحوم حاج شیخ عباس قمی در «فوائد الرضویه» از ایشان این‌گونه تعبیر می‌کند: «شیخنا العالم الفاضل الفقیه المحدث الحکیم المتکلّم، الشاعر الادیب جیّد التعقیر جامع المعقول والمنقول، ادام الله بقاء له وکان حفظه الله تعالی وایده …». محدث قمی، یک شخصیت با ورع و تقوایی بود و تا به وجود صفاتی در کسی به یقین نمی‌رسید، آن را درباره او به‌کار نمی‌برد.

یکی دیگر از اعیان و شخصیت‌هایی که با حاج شیخ عبدالکریم(ره) همراهی کرد و ایشان را مورد تأیید و پشتیبانی قرار داد، مرحوم ارباب بود که از علمای سامرا و از شاگردان آیت‌الله میرزای بزرگ(ره)، مرحوم آخوند(ره)، شریعت اصفهانی(ره) و میرزا خلیل تهرانی(ره) است. ایشان در قم هم، عالم سرشناسی بود. چنین عالم بزرگی با مرحوم شیخ ابوالقاسم کبیر به این نتیجه می‌رسند که در آن شرایط، باید حاج شیخ به قم دعوت و از او حمایت شود.

مرحوم ارباب درباه حاج شیخ، به آقای کبیر می‌گوید: او افقش از ما بالاتر است؛ پس باید از او خواهش کنیم، در قم بماند تا حوزه سامان بگیرد و اینها همه نشان‌گر اوج خودساختگی، خضوع، خشوع، تواضع و اخلاص این عالمان بزرگ است. پس از تأسیس این حوزه و مدیریت آن توسط حاج شیخ، شخصیت‌های بزرگی همچون امام خمینی، آیت‌الله گلپایگانی، سیداحمد خوانساری، زنجانی و…(قهم) در آن پرورش یافتند.

 

 

  دو خاطره از آیت‌الله مرتضی حائری(ره)گفت‌وگو با  آیت‌الله محمود عبداللّهی «حوزه علمیه قم در دوران زعامت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم(ق)»

در این‌جا مناسب است، قدری هم درباره فرزند ایشان، مرحوم آیت‌الله مرتضی حائری سخن بگویم. ایشان شخصیتی علمی است که همه شخصیت‌های علمی به جایگاه علمی او اذعان داشتند. از نظر تقوا و زهد نیز، همچون پدر بزرگوارشان بودند و هیچ‌گاه مرجعیت را نپذیرفتند؛ اما به مسائل سیاسی نیز بی‌توجه نبودند. ایشان در دوران انقلاب، هر کجا احساس مسئولیت می‌کردند، در صحنه حاضر می‌شدند.

در این‌جا به‌نقل دو خاطره درباره ایشان می‌پردازم:

 

  • خاطره اول

پس از شهادت آیت‌الله سعیدی برخی از طلبه‌ها از جمله من- که آن زمان در فیضیه حجره داشتم- تصمیم گرفتیم، برای ایشان مراسم ختم برگزار کنیم؛ اما در آن شرایط و اوضاع که به‌شدت خفقان حاکم بود، ساواک به هیچ‌وجه اجازه برگزاری چنین مراسمی را نمی‌داد.

لذا ما تصمیم گرفتیم از مرحوم آیت‌الله مرتضی حائری درخواست کنیم که ایشان در این مراسم شرکت کنند تا شاید به‌خاطر مقام و جایگاه ایشان، کسی متعرض مراسم نگردد. ایشان امر را موکول به استخاره نمودند و پس از مثبت شدن استخاره، به مدرسه فیضیه آمدند؛ درحالی‌که فیضه مملو از ساواکی‌ها بود. ایشان جلوی مدرس فیضیه نشستند و چند جلد قرآن مقابل ایشان گذاشتند. کم‌کم طلبه‌ها دور ایشان جمع شدند و برخی از طلبه‌ها سراغ مراجعی چون مرحوم آیت‌الله گلپایگانی رفتند و آنان را در جریان مراسم قرار دادند و با حضور علما و طلاب، مجلس ختمی هم در صبح و هم در عصر، برگزار گردید.

مرحوم آیت‌الله مرتضی حائری جزء فقهایی بودند که به‌عنوان نماینده خبرگان اول از استان مرکزی در مجلس خبرگان حضور یافتند و در تدوین قانون اساسی نیز نقش داشتند.

 

 

  • خاطره دوم

ایشان پس از چندماه به‌خاطر کسالتی که داشتند، از خبرگان انصراف دادند. در نطق پیش از دستور خود روی چندتا مسئله را دست می‌گذارند؛ از جمله اینکه می‌گویند: من این موضوع را که باید بین مذاهب تقریب بشود و اینکه ما در باید در مقابل دشمن مشترک که سرمایه‌داری و سوسیالیسم است، وحدت داشته باشیم و آنها را تحت سلطه خود درآوریم، قبول دارم؛ اما این به این معنا نیست که شیعه سنی و یا سنی شیعه بشود؛ از این‌رو ایشان پیشنهاد می‌کنند که در قانون اساسی، جایگاه تشیع باید حفظ شود و بعد برای تحقق این کار، پیشنهادی ارائه می‌کند.

ایشان برای معذور بودن خود از حضور در خبرگان، به بیماری قند که به آن مبتلا بوده‌اند هم، اشاره می‌کنند تا دیگران نگویند، با خبرگان قهر کرده است و از آن سوء استفاده نمایند. ایشان با یادآوری این نکته که ممکن است، حضور در جلسات خبرگان خطر سکته را برای‌شان در پی داشته باشد، می‌گویند: هر وقت لازم شد، در رأی‌گیری حاضر می‌شوم و بعد مرخص می‌شوم.

مرحوم آیت‌الله مؤمن می‌گفتند: «حاج شیخ مرتضی حائری(ره) در تصویب یکی‌ دوتا از اصل‌های اساسی قانون اساسی؛ از جمله اصل چهارم نقش مهمی داشتند. بر اساس اصل چهارم، احکام و قوانین و مقررات، همه باید بر طبق احکام اسلام باشد و تشخیص این مطابقت با شورای نگهبان است. پیشنهاد این اصل، اساساً از سوی آیت‌الله حائری صورت گرفت. اصلی که در آینده برای وضع قوانین دیگر، بسیار راهگشا بود.»

در پیام تسلیتی که امام خمینی(ره) به‌مناسبت درگذشت حاج شیخ مرتضی(ره) فرزند آیت‌الله حائری بزرگ(ره) صادر نمودند، به این نکته اشاره کردند که «مرحوم آیت‌الله مرتضی حائری، از پیشگامان نهضت مقدس مردم ایران بودند.» پس ما چرا باید به‌خاطر اینکه آقای حائری مثلاً قوه‌ قضائیه را نقد کرده، ایشان را فردی غیرسیاسی و یا غیرانقلابی بدانیم؟!

[1] . توبه: 122.

 

[2] . البته این ترجیح از نظر مرحوم آیت‌الله سیداحمد شبیری زنجانی، پدر آیت‌الله شبیری زنجانی، محل تأمل است. رک: الکلام یجر الکلام.

 

[3] . الکلام یجر الکلام، ص 107.

 

پی نوشت:

  1. توبه: 122.
  2. البته این ترجیح از نظر مرحوم آیت‌الله سیداحمد شبیری زنجانی، پدر آیت‌الله شبیری زنجانی، محل تأمل است. رک: الکلام یجر الکلام.
  3. الکلام یجر الکلام، ص 107.