به گزارش خبرگزاری حوزه، مؤسس حوزه علمیه قم، مرحوم آیت‌الله عبدالکریم حائری یزدی، از شاخص‌ترین مراجع معاصر در توسعه نظام آموزش دینی جهان اسلام است و به همین جهت مطالبی در مورد زندگی علمی و روحانی این شخصیت تقدیم شما فرهیختگان می شود.

«حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی» ملقب به حائری و حاج شیخ، حوالی سال ۱۲۸۰ در «قریه مهرجرد» از توابع «میبد یزد» دیده به جهان گشود.

آقا بزرگ تهرانی(۱۴۳۰ه.ق) نام کامل او را در نقباء البشر اینگونه آورده است: «شیخ عبدالکریم بن المولی محمد جعفر المهرجردی الیزدی الحائری القمی».

* تک فرزند پدر

ماجرای تولد او از مادری که باردار نمی‌شد حکایت مفصلی دارد، با این همه، او نه خواهری داشته و نه برادری.

آیه الله حاج شیخ مرتضی حائری فرزند شیخ عبدالکریم مؤسس حوزه قم می‌نویسد : «پدرم می فرمود برای پدرم از مادرم فرزندی به وجود نمی آمد و او برای فرزنددار شدن با زنهایی ازدواج موقت می کرده است.

روزی به منزل همسر موقت خود می رود تا نماز فریضه خود را انجام دهد. آن زن برای اینکه خانه را برای شوهر خود خلوت کند دختر یتیمی را که از شوهر متوفای خود داشته از خانه بیرون می فرستد.

هوا هم سرد بوده و آن دختر می لرزیده و می گفته : مادر، من در این هوای سرد به کجا بروم و مادر او را به عناوینی راضی می کرده که بیرون برود.

این منظره مرحوم محمدجعفر جد ما را بسیار ناراحت می کند و پس از ادای فریضه از خانه آن زن بیرون می آید و مدت او را می بخشد و مهر او را می پردازد.

باخداوند به این مضمون مناجات می کند که: خدایا من دیگر برای پیدا کردن فرزند ازدواج نمی کنم که احیانا طفل یتیم به خاطر من آزرده گردد تو اگر بخواهی قدرت داری که از همان همسر دائم من که تاکنون فرزند نیاورده به من فرزند بدهی و اگر نخواهی خود دانی، خدایا امر موکول به تو است می خواهی از همان همسر اول فرزند بده می خواهی نده.

 

جواهر حوزه علمیه؛ پدر معنوی نسلی از رهبران

پس از این جریان مادر مرحوم والد به آن مرحوم، باردار می شود و خدای متعال همین یک فرزند را به ایشان عطا می کند و نه پیش از ایشان و نه بعد از ایشان دیگر باردار نمی شود و از این جهت ما نه عمو داشته ایم و نه عمه.

* فلسفه اطلاق لقب حائری به حاج شیخ

محمد جعفر، پدر حاج شیخ به حرفه کرباس فروشی و گوسفند داری مشغول بوده.

گویا طبق پیشنهادی که میرابوجعفر(شوهرخاله عبدالکریم) به پدرش می‌دهد، عبدالکریم را برای تحصیل علم به اردکان می‌فرستد تا در مکتب خانه آن دیار خواندن و نوشتن فراگیرد.

پس از این او برای مدتی راهی مدرسه خان یزدشده و در آنجا مبادی علوم دینی را می‌آموزد.

از آنجایی که پدرش را در نوجوانی از دست می‌دهد، به همراه مادرش راهسپار کربلا شده و در مدرسه آن شهر به تحصیل فقه و اصول مشغول می‌شود.

پس از آن راهی سامرا شد، سطوح را نزد شیخ فضل الله تکمیل نمود و در آنجا، هم مباحثه‌ای فرزند میرزای مجدد گشت.

شیخ عبدالکریم پس از رحلت میرزا از سامرا به نجف آمد و مقرِّر درس آخوند خراسانی شد، ولی به دلیل آنکه منازعات علمای تراز اول این شهر بر سر مشروطه ایران را مناسب نمی‌دید، مجدداً راهی کربلا شد.

حدود یکدهه در کربلا به تحصیل و تدریس پرداخت. لقب حائری، از این رو به شیخ اطلاق شده که مدتی را در حائر حسینی رحل اقامت افکنده و ساکن کربلای معلی بوده است.

در سال‌های تحصیل با محمود عراقی، فرزند آقا محسن عراقی از روحانیون متمکن و متنفذ اراک آشنا شد و همین امر موجبات آشنایی بیشتر او با اوضاع نا به سامان ایران و اقامت در شهر اراک را فراهم آورد.

نهایتاً شیخ عبدالکریم که با تحصیل در سه حوزه، کربلا، سامرا و نجف از علم و اخلاق فحول علمای عصر خود بهره برده و به دانشمندی ذوابعاد تبدیل شده بود، سال ۱۳۳۲ از عراق به ایران آمد و در سلطان آباد(اراک کنونی) حوزه درس پر رونقی دایر نمود.

* تأسیس حوزه اراک و بازگشت به حوزه علمیه قم

در مدت کوتاهی موفق شد مستقلاً حوزه علمیه این شهر (اراک) را تأسیس کند. حوزه اراک تدریجاً جای خود را در میان سایر حوزه‌های علمیه ایران و عراق پیدا می‌کرد که دعوت علمای قم موجب شد شیخ عبدالکریم برای سامان دادن مدارس علمیه راهی این شهر شود.

در این سفر، شاگردان شیخ که بعدها از علمای تراز اول تشیع شدند او را همراهی کردند.

از میان آنها می‌توان به آیت الله سید احمد خوانساری، آیت الله سید روح الله خمینی، آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی و آیت الله محمد علی اراکی اشاره کرد.

بعدها دو تن از مراجع ساکن نجف که به واسطه مبارزات خود علیه استعمار توسط بریتانیا به ایران تبعید شده‌ بودند، برای مدت کوتاهی در قم سکونت نموده و با تأییدات و مشاورت‌های خود به شیخ و شاگردانش، راه ایشان را برای تأسیس و تثبیت حوزه علمیه قم و سامان دهی اوضاع فکری، اجتماعی و مذهبی ایرانیان هموار ساختند.

منابع:

کتاب طبقات اعلام شیعه؛ آقا بزرگ تهرانی، ۱۴۳۰ه.ق: ۱۱۵۸

مرآت الاعتبار فی احوال رجال الاعصار؛ صفوت تبریزی به نقل از نیکبخت، ۱۳۹۰