شخصیت و نقش تاریخی آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه قم و شاگردی در محضر میرزای شیرازی، برگ زرینی از تاریخ حوزه علمیه است که گزیده‌ای از آن تقدیم شما فرهیختگان می شود.

 

«آیت الله شیخ عبدالکریم حائری» مانند شیخ نوری و میرزای نائینی از دانش آموختگان برجسته حوزه سامرا و از خریجین سرآمد مکتب فکری میرزای شیرازی بود و همانند دیگر فارغ التحصیلان این حوزه بی بدیل، علاوه بر فقه و اخلاق، از ذکاوت سیاسی و افق دید وسیعی برخوردار بود.

 

* اساتید اصلی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم

 

در این رابطه از شخصیت‌های بزرگی چون «آیت الله میرزای شیرازی»، «آیت الله محمد تقی شیرازی(میرزای دوم)»، «آیت الله میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی»، «آیت الله شیخ فضل الله نوری»، «آیت الله سید محمد فشارکی» و «آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی» به عنوان اساتید اصلی شیخ عبدالکریم یاد کرده‌اند.

در همین خصوص، او علاوه بر مسائل فقهی، به جهان اسلام و مسائل فرهنگی و اجتماعی روز توجه ویژه داشت، تحولات روزگار خویش را به دقت مورد بررسی قرار می‌داد و گویا شرایط ایران را حساس تشخیص داده و برنامه‌ای برای سروسامان دادن شیعیان این کشور در سر می‌پروراند.

 

* به ایران می‌روم و به اسلام و مسلمین خدمت می‌کنم

 

این مهم را تا حدی سرلوحه کار خود قرار داده بود که حتی حاضر نشد به دعوت استادش، «شیخ محمد تقی شیرازی» که از او خواسته بود پس از رحلت صاحب عروه؛ «آیت الله سید کاظم یزدی» به عراق مراجعت کند و زمام امور مرجعیت تقلید شیعه را به دست بگیرد، پاسخ مثبت دهد.

 

حاج شیخ: به ایران می‌روم و به اسلام و مسلمین خدمت می‌کنم

 

«سید جمال الدین هاشمی گلپایگانی» از بزرگان حوزه نجف و از عرفای معاصر با ذکر خاطره‌ای از شیخ عبدالکریم، گوشه‌ای از این برنامه را توضیح داده است: «با آقای حاج شیخ عبدالکریم، در سامرا همراه بودم که ایشان می خواست به ایران برود.

من به ایشان گفتم: شما از کسانی هستید که بعد از آقای شیرازی مشار بالبنان می باشید، چرا می خواهید به ایران بروید؟

ایشان گفتند: من نمی خواهم مرجع بشوم, می خواهم بروم ایران, اگر از دستم برآید, خدمتی به اسلام و مسلمانان بکنم».

آشکارا می‌دید جایگاه دین و روحانیت در ایران, چنان نیست که درخور باشد.

در پایگاه روحانیت که رشد و بالندگی باورها به آن بستگی داشت کم رونقی می‌دید.

او می‌دید مکتبهای الحادی, اندیشه‌های مادی و سکولار, میدان داری می‌کنند و فرقه‌های انحرافی, چون درویشی و صوفی گری, بازار گرمی دارند و به هر سوی در حرکت هستند و مرید و پیرو می‌گیرند و عوام را می‌فریبند و کار را بر اهل دین و باورهای راستین دشوار می‌سازند.

 

* حاج شیخ و ادامه اداره و مدیریت و مکتب سازی میرزای بزرگ

 

نهایتاً در فاصله کوتاهی، میرزای دوم نیز به حیات جاویدان لبیک گفت و شیخ عبدالکریم به عنوان یکی از افرادی که در مظان مرجعیت قرار داشت، مطرح شد.

البته مرجعیت حاج شیخ پس از سفر به شهر قم و پذیرش تولیت حوزه عملیه در آن دیار، بیش از گذشته فراگیر گشت و دامنه مقلدان او را از ایران به عراق و هند گسترش داد.

حاج شیخ با همین هدف، پس از مدت زیادی تحصیل در سامرا، راهی ایران شد و در شهر اراک، اقدام به تأسیس یک مدرسه علمیه نمود و آن دیار را به مرکزی علمی در میان سایر مراکز شیعی تبدیل نمود.

این حوزه به ظاهر محلی، با نظارت علمی و مدیریت جامع شیخ عبدالکریم به چنان وجاهتی رسید که خود شیخ در مقایسه حوزه اراک و سامرا می‌گوید «من حوزه اراک را از سامرا کمتر نمی‌بینم.

نهایتاً می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که اگر «آیت الله شیخ فضل الله نوری» از بُعد «استعمارستیزی میرزای شیرازی» بیش از سایر ابعاد متأثر شده بود یا اگر «مرحوم محقق نائینی» از بعد «سیاسی و مشخصاً استبدادستیزانه استاد خود»، اندیشه‌هایی را به یادگار برده بود؛ جناب شیخ عبدالکریم از بعد «اداره و مدیریت و مکتب سازی میرزای بزرگ» تأثیر پذیرفته و تلاش می‌کرد از طریق مکتب سازی، تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مدنظر خود را پی گیری نماید.

به دیگر سخن، شیخ عبدالکریم حائری با وجود آنکه در علم و تقوا از سرامدان زمانه خود بود، آنچه به عنوان وجه ممیزه او قابل بیان است عبارت خواهد بود از انگیزه و هدف وی در نهادسازی که مشخصاً در قالب تأسیس و مدیریت دو حوزه پر بار و پربرکت؛ یعنی حوزه علمیه اراک و قم، نمودار گشته است.