به گزارش خبرگزاری حوزه، مرور سیر تحول اندیشه اجتماعی حوزه علمیه در صد سال اخیر، نشان‌دهنده شکل‌گیری گفتمان تازه‌ای حول جامعیت و کارآمدی اسلام است. این گزارش تحلیلی، به واکاوی ابعاد این تحول در آثار برجسته‌ترین متفکران حوزوی تقدیم شما فرهیختگان می‌شود.

اسلام به‌عنوان دینی جامع که تأمین‌کننده تمام نیازهای دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی انسان است—یعنی همان اسلامی که همواره هدف اصلی تهاجم استبداد داخلی و استعمار خارجی بوده—در یک قرن اخیر مورد مطالبه جدی اندیشمندان حوزوی قرار گرفته است.

ضرورت بازگشت به اسلام، احیای تفکر اسلامی و بنیان‌گذاری حیات اجتماعی بر پایه تعالیم اسلامی و باور به اینکه اسلام توانایی ساخت بهترین جامعه و نظام اجتماعی را دارد، در صدر تفکر اجتماعی حوزه علمیه در سده اخیر قرار دارد.

* اسلام جامع؛ محور تحول در اندیشه حوزوی

در نخستین مرحله نضج حوزه علمیه قم در دوران مرحوم آیت‌الله حائری، تمامی ظرفیت‌ها صرف حفظ و تقویت پایه‌های حوزه شد.

سیاست زعامت آن دوره ایجاب می‌کرد که از هرگونه تحریک حکومت وقت، به‌ویژه رضاخان، اجتناب شود تا حوزه نوپای قم استقرار یابد؛ اما با تثبیت پایه‌ها، به‌تدریج حوزه علمیه با پرچم‌داری اندیشه سیاسی اسلام توسط بزرگانی چون آیت‌الله بروجردی، و در اوج آن امام خمینی و شاگردان ایشان، وارد عرصه‌های اجتماعی و حکومتی شد.

از این منظر، گذار حوزه از آموزش محدود در حجره‌ها به مطالبه‌گری برای تحقق آرمان‌های اسلامی در صحنه اجتماعی و سیاسی، یکی از تحولات کم‌نظیر حوزه در سده اخیر محسوب می‌شود.

در همین راستا، بازگشت به اسلام اجتماعی و ناکافی دانستن اسلام فردی از موضوعات کلیدی در اندیشه متفکران حوزوی معاصر است.

* اسلام سیاسی و جامع از نگاه امام خمینی و استاد او

مرحوم شاه‌آبادی در کتاب شذرات المعارف تأکید می‌کند که قرآن کریم با اسلام انفرادی سازگار نیست. او می‌نویسد اسلام نمی‌گوید تنها نماز بخوان، بلکه وظیفه مسلمانان است که نماز را در جامعه اقامه و فرهنگ‌سازی کنند.

ایشان همچنین خاطرنشان می‌کند که بسیاری از احکام شریعت، از طهارت و صلات گرفته تا زکات، حج و جهاد، دربردارنده ابعاد سیاسی‌اند و از همین‌رو می‌توان با اطمینان گفت که اسلام دینی سیاسی است.

همین نگرش، در بیانات شاگرد برجسته ایشان، امام خمینی نیز دیده می‌شود.

امام می‌گوید: «اسلام از سیاست جدا نیست و بر خلاف مذاهبی که صرفاً به ذکر و عبادت می‌پردازند، اسلام سیاست را با سایر احکامش توأم کرده است».

ایشان باور دارد اسلام به تمام ابعاد وجودی انسان توجه دارد و برای انسان از ساحت طبیعت تا ملکوت، برنامه‌ای جامع ارائه می‌دهد.

از نظر امام، حکومت، در نگاه فقیه، فلسفه عملی فقه در تمامی زوایای زندگی بشر است و تجلی عملی فقه در مواجهه با مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و نظامی است. فقه، از منظر امام، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.

* روحانیت، مسئولیت اجتماعی و احیای دین در جامعه

در اندیشه اجتماعی حوزه علمیه معاصر، توجه به جامعیت اسلام، به‌ویژه در ابعاد اجتماعی، برجستگی خاصی دارد. روحانیت با احساس مسئولیت در برابر وضعیت جامعه، بخش بزرگی از آثار علمی و اقدامات عملی خود را در راستای احیای دین در جامعه، تثبیت ارزش‌های اسلامی، طاغوت‌ستیزی، عدالت‌خواهی، اصلاح اجتماعی، مبارزه با ظلم، جهل، انحطاط فرهنگی و مادی‌گرایی متمرکز کرده است.

این ادبیات، روحانیت اصیل شیعه را از دوره‌های پیشین متمایز ساخته است. افزون بر امام خمینی، آثاری از بزرگانی چون علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت‌الله خامنه‌ای، محمدرضا حکیمی، شهید بهشتی، علامه مصباح یزدی و آیت‌الله جوادی آملی، نمونه‌هایی از بسط اندیشه جامع اسلامی و اجتماعی‌اند.

امام خمینی، اسلام تک‌بعدی را حاصل تبلیغات دشمنان می‌داند که مانع از فهم جامع قرآن و اسلام شدند و این تبلیغات حتی به درون حوزه‌های علمیه نجف و قم نیز رسوخ کرد.

ایشان اسلام جامع را همان نیرویی می‌داند که از اعراب بیابان‌گرد، ملتی ساخت که توانست دو امپراتوری بزرگ زمان خود را فروبپاشد.

* فطرت، مبنای جامعه‌سازی در اندیشه حوزوی معاصر

علامه طباطبایی در نگاه اجتماعی خود تأکید می‌کند که اسلام با وضع قوانین در دو بُعد مادی و معنوی، تمام حرکات و سکنات فردی و اجتماعی انسان را دربر می‌گیرد.

اسلام برای اجرای این قوانین، هم تحکیم حکومت اولیای امر را لازم می‌داند و هم سازوکارهای درونی‌سازی تربیت دینی را از طریق امر به معروف، نهی از منکر، انذار، تبشیر و تلقین معارف الهی در پیکره جامعه مورد توجه قرار می‌دهد.

از سوی دیگر، یکی از پایه‌های مهم اندیشه اجتماعی متفکران اسلامی مانند امام خمینی و علامه طباطبایی، فطرت‌گرایی است.

به‌زعم علامه، حیات اجتماعی بر پایه فطرت انسان بنا شده است و استمرار و استحکام آن نیز در گرو پیروی از احکام فطری است.

این احکام باید در قالب قوانین و نظام‌های اجتماعی عینیت یابند. اگر پیش‌تر فطرت تنها در مباحث اعتقادی و توحیدی مطرح بود، در سده اخیر با تلاش امام و علامه، فطرت به محور اندیشه اجتماعی بدل شد و بسیاری از تحلیل‌های اجتماعی مبتنی بر آن ارائه گردید.

بررسی آثار علما، فقها، مفسران و متکلمان حوزه علمیه قم در صد سال گذشته نشان می‌دهد که تلاش گسترده‌ای برای بسط ادبیات اسلام به‌عنوان دینی جامع و اجتماعی صورت گرفته و این جریان فکری در تقابل با رویکردهایی چون اسلام تحجر، اسلام فردی، اسلام سنتی غیرپویا و اسلام آمریکایی به گفتمان مسلط حوزه تبدیل شده است.

منابع:

کتاب شذرات المعارف، آیت الله شاه‌آبادی، ص ۲۵

تفسیر المیزان علامه طباطبایی، ج ۱، ص ۱۸۶

کتاب ولایت فقیه امام خمینی، ص ۵۷

تطورات اندیشه اجتماعی حوزه علمیه قم در یکصد سال اخیر ص۱۳، نصرالله آقاجانی