رهبر انقلاب در پیامی به مناسبت صدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم، با تأکید بر نقش محوری تاریخ در فهم دین، هشدار دادند: «شناخت اسلام بدون درک تاریخ ممکن نیست». این پیام با تحلیل رابطه علمزدگی و فاصله از واقعیات جامعه، بر ضرورت زمانهشناسی عالمان دینی تأکید کرد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در مطلبی درباره پیام رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت یکصدسالگی بازتأسیس حوزه علمیه قم نوشت:
چرا مقام معظم رهبری بیانیه خودشان را با ذکر تاریخ حوزه علمیه قم شروع کردند؟
مقام معظم رهبری بیانیهی مهم دربارهی حوزهی علمیه را با یک بحث جدی تاریخی آغاز کردند؛ یعنی بهجای اینکه خیلی ساده بفرمایند یکصد سال پیش حوزهی علمیه در قم بازتأسیس شد و بعد به چیستی حوزهی علمیه و معنای علم دینی و ماموریت عالم دینی بپردازند، ابتدا به بستر تاریخی تولد حوزهی علمیه آنهم نه محدود به ایران، بلکه در جهان اسلام توجه دادند.
هنگام بحث از تاریخ بازتاسیس حوزه قم توجه به بستر تاریخی تولد جایگاهی مثل حوزه در منطقه کمتر به ذهن عالمان دینی میرسد. این بهخاطر شخصیت فکری مقام معظم رهبری است که یک بسیار تاریخاندیش هستند و این توجه در دیگر بیانات و بلکه تبیین دین در قبل از انقلاب در مشهد دیده میشود.
شاید ما باید همین بخش اول نامه را ابتدا توسعه بدهیم و آنچه در اختصار نامه نمیگنجیده را به تفصیل در میان خود و جامعه منتشر کنیم. درک عظمت حوزه علمیه قم و اساسا حوزه های علمیه جز با توجه به جایگاه و نقش تاریخی اساسا ممکن نیست.
شناختن اسلام بدون شناختن درست تاریخ امکان ندارد
در نامه ۳۱ نهج البلاغه هم حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) جوان مخاطب خود را توجه به تاریخ دادند. این نامه که در واقع اولین جزوهی آموزشی دینی در تاریخ اسلام است. با آنکه ایشان متصل به وحی هستند و هرچه بدون توجه با تاریخ هم بیان بفرمایند برای ما حجت است و مستقیم با همه حقائق عالم مرتبطند.
در قرآن کریم هم بارها خداوند متعال به مطالعهی تاریخ و اخبار پیشینیان تأکید فرمودهاند، و بسیاری از آیات قرآن قصص انبیاء بلکه تاریخ اقوامی است که بیان تاریخ اقوام، به قول علامه طباطبایی ره از ابداعات قرآن است.
اصل توجه به تاریخ در جریان فقاهت یک ضرورت است و باید راهها و روشهای علمی استفاده هر چه بیشتر از تاریخ در فقه را تئوریزه کنیم. گاهی از اوقات، درک یک حکم از احکام اسلامی در یک روایت، واقعاً منوط میشود به درک زمان صدور این سخن؛ در چه شرایطی بوده است.
ما چگونه بدون فهم تاریخ می خواهیم اسلام را بشناسیم؟ شناختن اسلام بدون شناختن درست تاریخ اسلام امکان ندارد. آدم میبیند بعضی از اهل علم اظهار نظر میکنند دربارهی مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، نگاههای دینی که دارند. از نزدیک گفتگو میکند، میبیند یا هیچ بهرهای از فهم تاریخ ندارد، یا اگر تاریخ میدانند، درست و جامع تاریخ را مطالعه نکردهاند.
تاریخ همان چیزی است که ائمه هدی با شهادت و کشتهشدنشان برای ما حفظ کردند.
تاریخ همان چیزی است که ائمه هدی با شهادت و کشتهشدنشان برای ما حفظ کردند. ائمه علیهم السلام در تاریخ با شهادت خودشان تاریخ را نشانهگذاری کردند؛ اثر خود را در قلب محبین خودشان در متن تاریخ نشانهگذاری کردند. همین جشن میلاد امام رضا (ع)، همین موالید ائمه هدی علیهمالسلام یعنی چه؟ یعنی بحث تاریخی. چند وقت دیگر شهادت امام جواد(ع) است. مؤمنین دور هم جمع میشوند و از ماجرای امتحانهایی که از شیعیان در میلاد امام جواد (ع) گرفته شد و در زمان امامت ایشان رخ داد، سخن میگویند. اینها قطعات تاریخی است.
حضرت امام خمینی فرمودند: «الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها و با این روضهها و با این مصیبتها و با این سینه زنیها ما را حفظ کردهاند؛ تا حالا آوردهاند اسلام را.» بعد هم فرمودند: «روضه است که این محراب، که این منبر، را حفظ کرده. اگر آن روضه نبود، این منبر هم نبود، این مطالب هم نبود، آن حفظ کرده.» روضه همان خالص تاریخ است؛ اصل تاریخ است، پرهزینهترین بخش تاریخ است.
چگونه علم زدگی ما را از واقعیات جامعه دور میکند؟
ما نباید دچار علمزدگی بشویم. علم کارش این است که به تولید قاعده میپردازد و از دل حوادث، پدیدهها، رویدادها؛ به درک کلیات میرسد. اما مسئله اینجاست که علم هم همیشه ممکن است از آنچه که در میدان عمل تحقق یافته است عقبتر باشد؛ منطق صوری اینگونه نیست که قبلش در عمل، منطقی به کار گرفته نمیشده. نه! قبلاً بوده؛ مردم با هم استدلال میکردند؛ منطق صوری را یونانیان آمدند تدوین کردند؛ یعنی آنچه که بوده را مرتب کردند.
اینگونه نبود که قبل از علم اصول فقه، تفقهی نبوده باشد؛ خب، بعد اصولیون آمدند چه کار کردند؟ همین اصول را از دل عقلانیتی که در تفقه بود درآوردند و مرتب کردند تا به امروز رسید.
ولی علمزدگی چیست؟ اینکه ما آنقدر در آن گفتوگوی علمی غرق بشویم که واقعیت عینی، منشأ تولید این علم را فراموش کنیم. این علم از آن واقعیتها برخاسته است، اما ما چه میکنیم؟ آن واقعیتها را میگذاریم کنار. مادر علم را، که تاریخ است و بستر عینی این علم است که عالمان پرورش دادهاند گاهی برای تحول و پیشرفت همان علم باید به واقعیتهای عینی یعنی تاریخ مراجعه کرد.
نباید به صورتی در بحثهای نظری غرق بشویم و از واقعیات فاصله بگیریم که دیگر دانستههای ما به درد حل مسائل امروز نخورد. وقتی به مباحث تمدنی و فقه نظام نمیپردازیم یعنی از واقعیات کلان فاصله گرفتهایم. در بقیه بیانیه که باید مفصل به آن پرداخته بشود بحث از هر چه بیشتر اجتماعی شدن و تمدنی شدن حوزه است.
چرا درک وظیفه آینده و حال حوزه علمیه بدون فهم تاریخ ممکن نیست؟
الان ما می خواهیم بفهمیم مسئولیت تاریخی ما چیست؟ باید زمان شناس باشیم و این کاملا مرتبط است با فهم ما از تاریخ. اگر حواسمان نباشد هزار تا کار خوب انجام میدهیم، غیر از آنچه که مسئولیت تاریخی است، چراکه الان زمان دیگری است، چون زمان دائما در حال تغییر و تحول است. و در زمان ما بیش از هر زمان دیگر شرایط به سرعت در حال تغییرند.
زمانه شناسی بدون شناخت تاریخ ممکن نیست، همان زمانه شناسی که حضرت فرمود: « الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِس» . اگر کسی عالم زمان خودش باشد، اشتباهات به سوی او هجوم نمیبرد؛ یعنی اگر کسی عالم به زمانش نباشد، پر اشتباه ظاهر خواهد شد، نه گاهی اشتباه بکند. امامان ما چقدر درباره ضرورت معرفت زمان سخن گفتهاند. خب، ما الان در چه زمانی قرار داریم؟
امکان ندارد شما تا تاریخ قبل و تاریخ قابل پیشبینی بعد را نبینی و الان را تعریف کنی. اما بدون تاریخ میگوییم که بله، الان در منطقه بههمریختگی هست. اصلاً این بههمریختگی معنااش درک نمیشود. الان یک نظام جمهوری اسلامی هست. الان شیعه قدرت گرفته است. الان شیعه دچار مظلومیت جدیدی شده است. امکان ندارد همین عبارات، فهمش بدون ذکر پیشینه آن.
یکی از نکات مهم زمانشناسانه که از امام رضا (علیه السلام) نقل شده، این است که ایشان میفرمایند: برخی از ضعفای شیعه—نمیدانم منظورشان از «ضعفا» کسانی با ضعف در فهم و بصیرت است یا کسانی با ضعف مالی—در آن زمان از من انتظار دارند که لباس خشن، ارزان و مندرس بپوشم و زیراندازم نیز ساده و فرسوده باشد. این خواسته برخی از شیعیان ضعیف بود، اما حضرت فرمودند: اکنون زمانه تغییر کرده است و نمیتوان به همان سبک زندگی کرد.