به گزارش خبرگزاری حوزه، در راستای تشریح «پیام حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به همایش یکصدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه قم»، بیاناتی از حضرت امام، بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی در خصوص وظایف خطیر روحانیت تقدیم شما فرهیختگان می شود.

* بیانات امام در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم ۱۶ / ۲ / ۱۳۶۴، صحیفه امام، جلد ۱۹، صفحه ۲۴۶ تا ۲۵۷

این قشری که بیشتر از همه تکلیف بر او متوجه هست روحانیون هستند. شاید از همه قشرها، قشر روحانی مسئولیتش بیشتر باشد؛ برای اینکه، هر کس بیشتر نزدیک به اسلام است بیشتر مورد مسئولیت است.

* روحانیون الآن در ایران هیچ عذری ندارند

انبیا از همه کس مسئولیت‌شان زیادتر بوده است. آن‌ها در عین حالی که مسئولیت‌شان از همه بیشتر بود، به آن امری که وظیفه داشتند عمل کردند و هیچ قصوری نکردند. علمای هر ناحیه مسئولیت‌شان از سایر طوایف بیشتر است، این‌ها عذر ندارند، ممکن است که بسیاری از مردم عذر داشته باشند؛ یا عذر اینکه نمی‌دانستیم یا عذر این که نمی‌توانستیم که هیچ‌کاری بکنیم.

روحانیون الآن در ایران هیچ عذری ندارند، برای این که، راه را می‌دانند و می‌توانند هم کار بکنند.

منشور حوزه | هیاهو و تجملات، سمّ مُهلک روحانیت

آن چیزی که شما را پیروز کرد و آن رژیم سابق را کنار زد و یک رژیم اسلامی را به جای او نشاند، آن این بود که همه با هم بودند.

در آن وقت خلافی در کار نبود، برای این که همه می‌دانستند که رژیم بد است، همه از او درد کشیده بودند، رنج کشیده بودند. و اگر چنانچه بعد از پیروزی، خدای نخواسته کسانی بخواهند اخلال بکنند و در بین شما یک خلافی ایجاد بکنند، بدانید که این یک دستی است که از آمریکا دراز شده است، تا این جا هم آمده است.

باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید که نباید ما دشمن را خوار و ضعیف بشماریم.

ما باید هر روز هوشیار و بیدار باشیم که این دشمنانی که هستند، یا برای اصل اسلام و یا برای جمهوری اسلامی این ها مشغول کارند و اخیراً هم فعالیتشان بیشتر شده است.

شما باید اجتماعتان را حفظ کنید. علاوه بر این که اخوت اسلامی بین همه قشرها باید باشد، روحانیون یک تکلیف فوق این ها دارند.

اگر یک روحانی پایش را کج بگذارد می‌گویند: «روحانیین این طورند.»، نمی‌گویند فلان آدم، اگر یک بقالی کم‌فروشی کند می‌گویند: «آن بقال کم‌فروشی کرده.» نمی‌گویند: «بقال‌ها کم‌فروش‌اند»؛ این از تبلیغاتی است که شده است.

* طلبه نباید قدرت طلبی بکند

اگر یک روحانی خدای نخواسته، یک خطایی بکند، این‌طور الآن وضع شده است که می‌گویند روحانیون این‌جوری‌اند، مسئولیت، یک مسئولیت بزرگی است که یکی اگر پایش را غلط بگذارد این‌طور نیست که پای خودش حساب بشود، پای روحانیت اسلام حساب‌ می‌شود، شکست روحانیت اسلام است.

این فرق دارد با آن که اگر خطایی بکند می‌گویند که این آدم خطا کرده است. نمی‌گویند که این صنف خطاکار است.

از این جهت هر خطایی که از ما و شما آقایان خدای نخواسته، تحقق پیدا بکند علاوه بر آن مسئولیت شخصی که دارید، یک مسئولیت انسانی، مسئولیت اجتماعی، مسئولیت صنفی این را هم برای این که پای همه حساب می‌شود؛ بنابر این، حساب نکنید خودتان را یک آدم عادی؛ حتی طلبه در مدرسه، خودش را حساب نکند که «خب، من مثل سایر مردم یک طلبه عادی هستم، اگر یک خلافی بکنم پای خودم حساب می‌شود.»

حتی آن طلبه‌ای که در مدرسه دارد درس می‌خواند، آن هم وقتی که یک خطایی بکند پای خودش حساب نمی‌شود، پای دیگران هم حساب می‌کنند. مسئولیت بسیار بزرگ است و این نمی‌شود الا این که تهذیب در خود انسان [باشد] و وحدت با همه رفقا، با همه دوستان با همه اشخاص، همه قشرها…؛ قدرت‌طلبی در هر که باشد، این اسباب این می‌شود که زمین بخورد.

قدرت‌طلبی از هر که باشد از شیطان است؛ می‌خواهد رئیس جمهور آمریکا قدرت‌طلبی کند یا یک طلبه‌ای در مدرسه بخواهد قدرت‌طلبی بکند یا یک امام جمعه‌ای در مرکزی که دارد.

اگر وضع این باشد که قدرت‌طلبی در کار بیاید و کار این که من این ‌طور باید باشم، بشود، بداند که این از شیطان است.

شیطان این تزریق را از ابتدا کرده است و ما را هم از این راه، بیشتر از جاهای دیگر می‌تواند بازی بدهد، که تو فلانی هستی، تو چه هستی، دیگران چی‌اند، از این معانی.

* تمام فسادهای عالم از خودخواهی است

هیچ فرقی مابین آن آدمی که به حسب ظاهر قدرتمند دنیاست و دارد باز هم دنبال قدرت می‌گردد، با آن آدم زاهدی که توی یک صومعه نشسته است، در این جهت فرق نیست که اگر هر دوشان بگویند: من این‌ طور، این زاهد بگوید: من این زاهد هستم، من چه، یا آن بگوید، من قدرتمند هستم، هر دویش از شیطان است، بلکه این فسادش بیشتر از آن است.

خودخواهی همیشه اسباب این است که انسان را به فساد بکشد.

تمام فسادهایی که در عالم پیدا می‌شود، از خودخواهی پیدا می‌شود، از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال این‌هاست و همه‌اش برمی‌گردد به حب نفس و این «بُت» از همه بزرگتر است و شکستنش هم از همه مشکل‌تر است.

تعقیب کنید که اگر نمی‌توانید به تمام معنا بشکنید- که می‌توانید ان شاءالله- مشغول باشید به شکستن دست و پای یک همچو بتی.

اگر رهایش کنید شما را به هلاکت می‌کشاند. این‌طور نیست که ما را رها کند، ما یک معصیتی بکنیم ما را رها کند، یک کار دیگری بکنیم زیادتر ما را رها کند.

درجه به درجه پیش می‌برد تا آن جایی که دین انسان را از دست انسان می‌گیرد. این یک مسئله طبیعی است که شغل شیطان هم همین است، هم شیطان باطنی انسان، هم آن شیطانی که این ها هم به او بستگی دارند.

* آن چیزی که روحانیت را حفظ کرده، ساده‌زیستی است

ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانیون محترم، این‌ها باید توجه به این معنا داشته باشند که این‌ها پدر هستند از برای ملت.

این‌ها با مردم باید سمت پدری داشته باشند، این‌ها با مردم باید رفتارشان رفتار پدرانه باشد. بین خودشان برادر باشند، رفتار، رفتار برادری باشد. اجتماع داشته باشند، در هر شهری با هم در هر هفته یک روز، دو روز با هم مجتمع باشند، مسائل خودشان را بگویند.

یکی از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی کردند. آن‌هایی که منشأ آثار بزرگ بودند، در زندگی ساده زندگی کردند.

منشور حوزه | هیاهو و تجملات، سمّ مُهلک روحانیت

آن‌هایی که در بین مردم موجّه بودند که حرف آن‌ها را می‌شنیدند، آن‌ها ساده زندگی کردند. هرچه بروید سراغ این که یک قدم بردارید برای این که خانه‌تان بهتر باشد، از معنویت‌تان به همین مقدار، از ارزش‌تان به همین مقدار کاسته می‌شود.

* ارزش روحانیت به دفتر و دستک نیست

ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست، به اتومبیل نیست. اگر ارزش انسان به این‌ها بود، انبیا باید همین کار را بکنند.

انبیا سیره‌شان را دیدید چه جور بوده. ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک اتومبیل کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد.

ارزش روحانیت به این نیست که یک بساطی داشته باشد و یک دفتری و یک دستکی داشته باشد.

فکر کنید ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید.

در کیفیتِ تحصیلِ علوم هم هرچه بروید سراغ تجملات ـ و ان‌شاءالله نمی‌روید ـ از علومتان کاسته می‌شود.

آن‌هایی که این کتاب‌های قطور را نوشتند و پر ارزش را، زندگی‌شان یک زندگی طلبگی بوده، مثل شیخ انصاری و مثل امثال این‌ها؛ یک زندگی طلبگی بوده.

آن‌ها توانستند اسلام را در همه جهات حفظ کنند و فقه را به پیش ببرند و مسائل دینی را افزایش بدهند ـ یعنی فروع را ـ و آن کتاب‌های ارزشمند را عرضه کنند به مردم.

برای این که، آن‌ها ارزش را به این نمی‌دانستند که من خانه‌ام باید چه جور باشد، حالا سه تا اتاق داریم کم است، چهار تا.

شما خیال می‌کنید که اگر ده تا اتاق هم باشد کافی برای شما هست؟ خیر، اگر همه این دنیا را به یک کسی بدهند، کافی نیست، می‌گوید: باید برویم جای دیگر.

* آن که علم مطلق می‌خواهد، «علم مطلق علم خداست»

این فطرت انسان است، فطرت خداخواهی است. این یکی از فطرت‌هایی است که هر کس هر چه بیابد، آن گم شده خودش را نیافته، آن گم شده یک چیز دیگری است و لهذا آن که دنبال قدرت می‌رود، قدرت مطلق می‌خواهد، «قدرت مطلق خداست».

منشور حوزه | هیاهو و تجملات، سمّ مُهلک روحانیت

آن که دنبال علم می‌رود، علم مطلق می‌خواهد، «علم مطلق علم خداست».

هر که دنبال هر کمالی برود یا هر چیزی برود، آن کمال مطلقش را می‌خواهد و همه خدا را می‌خواهند، خودشان نمی‌دانند.

عذاب‌هایی که به ما می‌شود برای حجاب‌هایی که در ما هست. آن که حجاب‌ها را پاره کرده است، ارزش‌ها را می‌فهمد و رسیده به آن جایی که باید بفهمد.